از نگاه يک زن ـ  نوشته های  هفتگی شکوه ميرزادگی

 نشريه ی شماره ی 329                          آرشيو

اول تير ماه 1386

22 ماه جون 2007

 

 

 

 

 

پيوند به:

سايت شکوه ميرزادگی

 

 

قصه

شعر

مقاله

يادداشت

 نگاه يک زن

مطالب   ديداری

مطالب  شنيداری

نامه های سرگشاده

کتاب های در اينترنت

کتاب های منتشر شده

کتاب های در دست انتشار

*****

***

*

 شرح حال

آلبوم عکس

جستجو

 تماس

English Section

 

 

 

 

1. حقوق زنان یا منزلت زنان؟

2. خانم رییس جمهوری خوردنی

3. زنان و شاهنامه خوانی

4. فیلم تازه و دفاع مقدس زنان

5. شمشیرکشی هم بلدیم ، اما نه برای جنگ

 

حقوق زنان یا منزلت زنان؟

        هفته ی پیش خانم فاطمه آلیا، نماینده شورای اسلامی، اعلام کرد که سه طرح حمایتی مربوط به زنان در مجلس مطرح و به تصویب رسیده است که: « مهمترین آنها طرح حمایت از حقوق و مسؤلیت های زنان درعرصه های داخلی وبین المللی است و محتوای آن مربوط به زنان در عرصه های مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی؛ که شامل فعالیت های فرهنگی و سیاسی و قضایی و دفاعی و.. و نقش های مختلف بانوان در زندگی است». اگر به این کلمات، بدون توجه به محتوای قوانین جمهوری اسلامی و طرز تلقی بزرگان آن نسبت به حقوق زنان، نگاه کنیم فکر می کنیم که حادثه ای در ایران در شرف انجام است؛ مثل همان چیزی که در اوایل قرن نوزدهم در کشورهای غربی بعنوان آغاز دستیبابی زنان به حقوقی مساوی با مردان شروع شده بود. اما خانم آلیا ـ شايد برای این که کسی اشتباهی فکر نکند که منظور ایشان از «حقوق زن در امور سیاسی و قضایی و دفاغی و نقش های مختلف» شبیه همان حقوقی است که در دنیای پیشرفته شناخته می شود و یا شبیه چیزهایی است که فعالین حقوق زن در ایران برای مطرح کردنش کتک می خورند و به زندان می افتند، توضیح داده اند که : «این مهمترین اقدام حمایتی از منزلت زن است». این عبارت منزلت زن، که در جمهوری اسلامی از کلمات کلیدی مربوط به زن بشمار می رود، در واقع روشنگر نگاه «اسلامی» هر آن کسی است که به مسئله زن نگاه می کند. می دانیم که مفهوم حق معنایی مشخص و روشن دارد، به هر زبانی که گفته شود: «راست، درست، عدل، بهره بردن از چیزی، مالکیت و...» یعنی «انسان صاحب حق» کسی است که حقی دارد متعلق به شخص خودش و این مالکیت درست است، عدل است و کسی هم نمی تواند یا نباید آن را از او بگیرد. اما کسی که «حقوق زن» را ترجمه ی «منزلت زن» می بیند، در واقع، زن را صاحب حقی نمی شناسد. منزلت یک مقام و مرتبه است، ارزش است، چیز ملموسی نیست، بیشتر شبیه به یک تعارف است. حتی «مقام» هایی مثل مقام مادری نیز حقی را برای زن بوجود نمی آورند. یا مقام همسری که منزلت هست اما حقی با خود نمی آورد. در واقع، این همان نگاهی است که در مغرب زمین قبل از انقلاب صنعتی به زن می شد؛ زن موجودی دوست داشتنی و صاحب منزلت بود، به عنوان مادر به او احترام می شد، به عنوان همسر دوست داشته می شد، و حداکثر توانایی که برایش می شناختند توانایی انجام کارهای مربوط به خیریه یا مذهب و کلیسا  و امثالهم بود. اما در اواسط قرن نوزدهم است که مساله حق و حقوق زن به عنوان انسانی مساوی با مرد مطرح می شود که هیچ ربطی به مقام مادری و همسری او ندارد؛ درست مثل مردها که پدر بودن و همسر بودن شان تفاوتی در وضعیت «حقوقی» شان به عنوان یک انسان ندارد. اکنون بيش از یک قرن است که حقوق زن بدون وابستگی او به منزلت های سنتی و مذهبی تعریف می شود و تازه در سرزمین ما خانم نماینده ی مجلس مان با افتخار از «قانونی کردن منزلت زن» سخن می گوید! خانم آلیا همچنین درباره ی دو قانون دیگر که همزمان با آن اولی به تصویب رسیده و گویا آنها هم در «حمایت از منزلت زن اند» گفته اند: «یکی قانون "سامان دهی مد و لباس" است که قانونی فرهنگی در جهت تقویت هویت ایرانی- اسلامی است و مورد استقبال نمایندگان شورای اسلامی قرار گرفته و یکی هم قانون تسهیل ازدواج».  ایشان عده داده اند که به زودی قانون دیگری به منظور «فعال کردن، گسترش و توسعه کمی و کیفی فعالیت های مربوط به زنان و خانواده» به مجلس خواهد رفت که حتما در آنجا نیز همچنان حمایت از «منزلت» زنان در ارتباط با خدمات به شوهر مطرح خواهد بود.

 بازگشت به بالا

خانم رییس جمهوری خوردنی

         عکسی که می بینید از بهروز مهری است؛ خبرنگار عکاسی که در ایران زندگی می کند. گویا ایشان بارها از روسای جمهوری اسلامی عکس گرفته است اما، آنطورکه در توضیح این عکس در وبلاگش نوشته، سال هاست که آرزو به دلش مانده عکسی هم از همسر یکی از سران بگیرد. بالاخره این آرزو هم بر آورده می شود و ایشان که برای ورود رییس جمهور نیکاراگوئه به فرودگاه رفته بود متوجه می شود که اگرچه در مراسم استقبال خبری از خانم احمدی نژاد نیست اما، در عوض، دو خانم دیگر به استقبال همسر رییس جمهوری آمده اند. از هر کس می پرسد که این خانم های استقبال کننده چه کسانی هستند به او جواب نمی دهند و دست آخر هم محافظین عصبانی شده و می گویند: «اسم همسر آقایان را نمی شود گفت». بالاخره این آقای عکاس با هزار بدبختی و ردیابی متوجه می شود که این دو  خانم یکی همسر آقای فتاح، وزیر نیرو، و دیگری هم همسر آقای متکی، وزیر خارجه است. بهر حال، عکسی که او گرفته واقعاً یک شاهکار است. باور کنید اگر من و شما هم چندین و چند سال با آقایانی مثل متکی و فتاح زندگی می کردیم، مسلماً به یک میهمان تازه وارد، آن هم همسر یک رییس جمهور، همین طورها نگاه می کردیم که این خانم ها نگاه می کنند. خوب است به سبک قبایل آفریقایی صد سال پیش کنار زن بدبخت رییس جمهوری آتش روشن نکرده اند.  

 بازگشت به بالا

زنان و شاهنامه خوانی

          چند ماهی است که خانم فاطمه حبیبی زاده، با نام گردآفرید، به میدان شاهنامه خوانی یا نقالی آمده و نامش به عنوان اولین نقال زن در همه جا مطرح شده است. ایشان در واقع شش هفت سالی است که این کار را شروع کرده اند اما اهمیت کارشان تازه دارد به شکلی وسیع مطرح می شود. نقالی، که در واقع همان نمایش تک نفره است، از دیرباز در سرزمین ما وجود داشته. برخی می گویند که تعزیه هم از آن الگوبرداری شده و برخی هم معتقدند که اصلاً همه ی اینگونه اجراهای نمایشی از یونان باستان به ایران باستان وارد شده و بعد با تحولاتی در شکل های آن ادامه پیدا کرده است. حتماً کسانی هم هستند که می توانند با استناد به آثاری تاریخی ـ باستانی بگویند این سبک نمایشی اصولاً در ایران بوجود آمده است. هر چه هست، یقین دارم که اگر نقالی نبود شاید شاهنامه و فردوسی و قصه های بزرگی و عظمت ایرانزمین هم تا به امروز در میان عموم مردم باقی نمی ماند. در واقع نقال ها، با خواندن شعرهای شاهنامه و اجرای نمایشی قصه های آن،  مردمان را به تاریخ در هم شده با استوره شان علاقمند کرده اند. حالا که همه جا سخن از اولین نقال زن است لازم است بگویم که شاهنامه خوانی و یا اجرای نمایشی آن در مجالس زنانه همیشه در ایران بوده است. در واقع ابتدا این زنان بوده اند که برای بچه هایشان شاهنامه می خواندند و یا، در مکتب خانه های خاص دختران، این آموزگاران زن بوده اند که شاهنامه خوانی می کرده اند. در دوران مغول ها، که زن ها با روی باز در مجالس و محافل خاص شعر می خواندند، شاهنامه خوانی هم وجود داشته است. در دوران قاجاریه هم به خصوص زنان در میهمانی ها به شاهنامه خوانی و نقالی می پرداختند. یا بسیاری از ما مادربزرگ هایی داشته ایم که برایمان شاهنامه می خواندند و هر جا که لازم می شد آن را اجرا هم می کردند. و البته که این نوع شاهنامه خوانی هیچوقت در مجالس عمومی صورت نمی گرفته و اکنون، به ناگهان، آن هم در فضای حکومت جمهوری اسلامی، زنی پیدا شده که با شهامت و ابتکار عمل در ملاء عام به این کار می پردازد. در واقع، از نظر من، کار گردآفرید خانم از چند نظر اهمیت دارد؛ نخست اینکه او  زنی است که دست به کاری می زند که حداقل از نظر آدم های عامی کاری مردانه به حساب می آید. دوم اینکه در زمانه ای که زنان خواننده نمی توانند در مجالس بخوانند و حتی زنان مداح و مذهبی خوان نیز تنها در مجالس زنانه می خوانند، و نیز در زمانه ای که فرهنگ ایرانی و تاریخ و میراث های فرهنگی ما در خطر تخریب و نابودی است، حضور زنی که صدای این فرهنگ و زبان و تاریخ را به گوش عام می رساند اهمیتی غیر قابل تردید دارد و باید به همت او درود فرستاد. 

 بازگشت به بالا

فیلم تازه و دفاع مقدس زنان

         خانم پوران درخشنده، نویسنده و کارگردان هشت فیلم سینمایی، که مشهورترین آنها «بچه های ابدی» و «پرنده کوچک خوشبختی» هستند، اخیراً برای ساختن فیلم های تازه ای اعلام آمادگی کرده است. خبرگزاری زنان از قول ایشان می نویسد که فیلم جدید جدی ترین فیلم ایشان خواهد بود که «گنجشک» نام دارد وموضوعش به جنگ مربوط می شود و خانم درخشنده می خواهد در طی آن نقش زنان را در «دفاع مقدس» نشان دهد. او همچنین از امکان به تصویر کشیدن کتاب «مرا به بغداد نبرید» گفته است که روشن نیست آیا «گنچشک» همان «مرا به بغداد ببرید» است یا فیلم مستقل دیگری است. «مرا به بغداد ببرید» نام کتاب پر فروش خانم ناهید کبیری است و داستان بلندی از زندگی پر ماجرای دختری به نام سمن را تصویر می کند كه، پس از جدایی پدر و مادر و مهاجرت پدرش به عراق، ناگزیر به كوچ اجباری به عراق می‌شود. سمن كه اسم واقعی او یاسمین است، پس از ازدواج با یك پزشک عرب که از او چندین سال بزرگتر است، در عراق ماندگار می‌شود، ولی پس از چندی می‌فهمد كه دكتر پولدار عرب زن دیگری نیز دارد. سمن كه حاضر نیست چنین وضعیتی را تحمل كند با مشکلات زیادی از او جدا شده و گریزان به ایران پناه می‌برد. یاسمن که نمی خواهد در ایران هم بماند، برای خروج مجدد با عكاس جوانی، به نام كریس، ازدواج مصلحتی می کند و راهی آمریكا می‌شود. ولی این ازدواج مصلحتی به عشق می‌انجامد و زندگی خانوادگی و مشکلات در غربت تازه شروع می شود. البته اگر گنجشک نام سینمایی همین کتاب «مرا به بغداد ببرید» باشد آنوقت معلوم نیست که خانم درخشنده چگونه می خواهد، در میان این داستان، دفاع مقدس و نقش زنان را در آن نشان دهند. شاید هم ساختن گنجشک و مطرح کردن دفاع مقدس زنان، آن هم پس از سال ها که از جنگ گذشته، راهگشایی باشد برای ساختن فیلم دومی. و شاید هم منظور از «دفاع مقدس» جنگ قبلی نبوده  و به آماده کردن زنان برای جنگ های بعدی مربوط می شود. باید صبر کرد و دید.

 

 بازگشت به بالا

شمشیرکشی هم بلدیم ، اما نه برای جنگ

           از جمله مسایلی که، به خصوص در سال های اخیر و در ایران، مرتب به رخ ما زنان می کشند تفاوت های فیزیکی زن و مرد است. اما، بدون آن که کسی منکر این تفاوت ها باشد، می بینیم که مخالفین برابری حقوق زن و مرد اصرار دارند تا از همین تفاوت ها در بحث های خود پیرامون مسایل حقوق اجتماعی زنان استفاده کنند. شاید اتفاقی نباشد که در همین سال ها زنان ایرانی بیش از همیشه کوشیده اند تا، در کنار رقابت های علمی و در دانشگاه ها، به رقابت های ورزشی که مستقیماً با نیروی فیزیکی در ارتباط اند نیز پرداخته و توانایی های خود را به اینگونه مخالفین اثبات کنند. در این سال ها دیده ایم که زن ها در رشته هایی مثل فوتبال و اتومبیل رانی، و اسب سواری ـ که از دید آقایان حکومت اسلامی خیلی مردانه است ـ  بسیار خوب پیش رفته اند. حالا هم کار به شمشیر بازی رسیده است و اخیراً در میان گروه شمشیربازانی که برای مسابقات بین المللی شمشیربازی به گرجستان رفته بودند خانم مهدیه منتظران مدال طلای  این رشته را به خانه برده و در واقع به آیت الله و حجت الاسلام هاگفته است: آقايان! ما شمشیر کشی هم بلدیم، اما نه برای جنگ.

 بازگشت به بالا

 

 

برگرفته از:

«در قلمرو فرهنگ»

زير نظر اسماعيل نوری علا،

در نشريهء «ايرانيان»

(هفته نامه ی چاپ واشنگتن)

 از انتشارات:

شرکت رسانه های گروهی ايرانيان واشنگتن

مدير و سردبير: تقی مختار

P.O. Box 2023 Ashburn,

Virginia 20146, USA

Phone: 703.724.9680

Fax: 703.724.9689

E-mail:

iranians@iraniansnewspaper.com

 

 

 

کميته بين المللی نجات پاسارگاد

 

 

پويشگران