پيوند به فهرست صفحات «در قلمروی فرهنگ»

 

326 نشريه، شمارهء 

11 خرداد ماه 86

1 ماه ژوئن 2007

 

از صفحات «در قلمرو فرهنگ»

زير نظر اسماعيل نوری علا، در

هفته نامه (چاپ واشنگتن)

 از انتشارات:

شرکت رسانه های گروهی ايرانيان واشنگتن

مدير و سردبير: تقی مختار

P.O. Box 2023 Ashburn,

Virginia 20146, USA

Phone: 703.724.9680

Fax: 703.724.9689

E-mail: iranians@iraniansnewspaper.com

URL:

www.iraniansnewspaper.com

 

1. مردها که تحفه ای نيستند!

2.  گل هايي که بايد مراقب مردانگی شان باشند

3.  اهانت تازه به اسلام!

4.  سلام و سپاس به مرجان ساتراپی

 

مردها که تحفه ای نيستند!

         سمينار «حقوق زنان، از مشروطه تا کنون»، که قرار بود هشتم مارس گذشته در انجمن اسلامی دانشگاه خواجه نصير برگزار شود، به دليل مخالفت دانشگاه با برگزاری هر نوع برنامه مربوط به زنان، پس از دو ماه در هفته گذشته برگزار شد اما البته با شرط انتخاب يک سخنران از سوی دانشگاه که به سخنرانان قبلی و از پيش تعين شده، يعنی خانم شادی صدر و نسرين ستوده، اضافه شود. و اين سخنران آقای محمد صادق کوشکی، استاد دانشکده معارف اسلامی دانشگاه خواجه نصير، بود که در واقع قرار بود به عنوان مخالف تغيير قوانين مربوط به زنان سخن بگويد. در عين حال، و علاوه بر تحميل اين آقا بر سمينار، از قبل بروشورهايي هم عليه فمنيسم و برابری حقوق زنان با مردان در بين دانشجويان توزيع شده بود و پوسترهايي هم عليه زنان سخنران و به خصوص شادی صدر به عنوان کسی که «طرفدار همجنس گرايي و چند شوهری» است بر در و ديوار قرار داده شده بود.آقای کوشکی اولين سخنران بود که همه ی چيزهايي را که فکر می کرد در اين سمينار مطرح خواهد شد از قبل جواب داد بطوری که وقتی سخنرانی را تمام  کرد زنان کلی هم بدهکار شده بودند! ايشان ابتدا از اسم سمينار شروع کردند که چرا عنوان اين برنامه «حقوق زنان، از مشروطه تا کنون» است و مگر در مشروطه چه اتفاق خاصی درباره حقوق زن روی داده است؟ البته ايشان بخاطر نگاهی که به مشروطه داشتند کاملاً پرسش درستی را مطرح می کردند؛ چرا که «علما» يي همچون خود ايشان نگذاشته اند که هيچ «اتفاق قانونی» در ارتباط با زنان بيفتد. ايشان سپس، از عنوان سمينار به متن اطلاعيه ی سمينار رسيد که تيتر آن «يک زن = يک مرد» بود. و خطاب به خانم ها گفت «مگر مردها چه تحفه هايي هستند که شما می خواهيد مثل آن ها شويد؟» بعد هم بلافاصله به قانون چند همسری پرداخت و با يک معادله ساده قضيه را حل کرد و گفت «قرار است هر کسی که می تواند عدالت را برقرار کند چند همسر بگيرد؛ حالا اگر کسی عدالت را برقرار نمی کند و چند زن می گيرد تقصير اسلام چيست؟»؛ که در اينجا من اگر جای خانم صدر بودم، که از قبل از سمينار متهم به طرفداری از چند شوهری شده بود، می پرسيدم که «حالا که اسلام بخاطر تقصير آقايان مقصر نيست، بفرمائيد که اگر زنان بتوانند عدالت را برقرار کنند آيا می توانند چند همسر داشته باشند؟» استاد کوشکی همچنين با اشاره به اينکه در اسلام ارزش شهادت زن نصف ارزش شهادت مرد است، آن را موضوعی بی اهميت قلمداد کرده و گفت: «برابر بودن ارزش شهادت تاثيری به حال زنان ندارد و باعث رشد زنان نمی شود». به اين ترتيب می توان نتيجه گرفت که ارزش شهادت زن می تواند روزی هم به يک چهارم ارزش مرد تقليل پيدا کند. و بالاخره ايشان، پس از ادای جملات قصاری ديگر و ارائه نظرياتی بس استادانه، شخصاً نتيجه گيری کردند که: « حقوق زنان ، جز وقتی که اسلام آمد و در آن تغييراتی داد، در همه ی دوران های ديگر نقض شده است!» سخنان خانم صدر و ستوده در اين سمينار بيشتر بر محور قوانين مربوط به حجاب اجباری و عدم اجازه مستقل خروج زنان از کشور، حق طلاق و حضانت دور می زد که هر دو سخنران با استناد به قوانين حقوق بشر و در مقايسه با قوانين شرعی نظريات حقوقی جالبی ارائه دادند. در اين سمينار خانم ستوده نقل قولی هم از يکی از زنان دوره گذشته مجلس شورای اسلامی آورد که گفته بود: «وقتی در کميسيون راجع به اين موضوع اعترض کرديم، {آقايان} گفتند اگر ما اين قانون را بگذرانيم، همه ‌‏مان زنهايمان را از دست می‌‏دهيم»؛ لابد آن آقايان هم، مثل استاد کوشکی و برخلاف مردهايي که به برابری حقوق زنان معتقدند،  می دانستند که تحفه ای نيستند و اگر در قفس را باز کنند طرف پرواز کرده و رفته که رفته! 

 بازگشت به بالا

گل هايي که بايد مراقب مردانگی شان باشند

       در کنار «خدمات جمهوری اسلامی» کتک زدن و بازداشت و ناسزا گفتن به زنان، از جمله کارهای تازه ای که در ايران انجام می شود آگاه سازی شوهران درباره ی بد حجابی زنان است که عنوان سرشکستگی آور «شوهران زنان بدححاب» را تحمل می کنند. يعنی عده ای از افراد از پيشرفت نهی از منکر زن ها نااميد شده و متوجه شده اند که تندی و خشونت هم چندان اثری بر زنان «بدحجاب» ندارد و، به ناگزير، به «رفتاری ملايم» رو کرده اند و به سراغ مردها رفته اند تا بتوانند با تقويت «رگ غيرت» آن ها فکری برای حجاب زن ها بکنند. ماجرا از اين قرار است که چند زن و مرد مودبانه و با شاخه ای گل و نامه ای در بسته به شخص بد حجاب (ببخشيد منظورم شوهر زن بدحجاب است) نزديک شده  و پس از سلام و احوالپرسی گرم (و بدون کمترين اعتنايي به زن) گل و پاکت نامه را به آقا می دهند و می روند. روی پاکت نوشته شده: «محرمانه، فقط گل ها آن را بخوانند» و داخل آن هم  اين کلمات ملايم و زيباست نوشته شده است :« بسم ‌رب‌الزهرا، اي عزيز كه خداوند تو را به سرپرستي خانواده‌ات برگزيد، غيرت و مردانگي را پيشه خود ساز تا به گروه مردان راه يابي و نيك بدان كه پوشيدگي زنان، تبلور غيرت مردان آنهاست. پس با مردانگي، پاسدار حجاب ناموس خويش باش، آن‌گونه كه غيرت تو را احساس كنند. امام صادق (ع) فرمود: خداوند غيور است و مردان غيرتمند را دوست دارد. اي عزيز، بدان که نمايش جاذبه‌هاي جنسي بدن زن، تأثير در جسم و جان و هورمون مردان بيگانه را به همراه دارد. پس مبادا با بي‌حجابي ناموسمان، در تولد اولاد ديگران سهيم باشيم كه شيطان نيز سهامدار آنها خواهد شد. که پوشيدگي زن، پاد زهر اين نوع مشاركت است. اي عزيز، ويژگي‌هاي جسمي زن از اسرار و حجاب، حافظ اسرار زيبايي‌هاي زن است، پس نبايد اسرار را بر نامحرمان افشا كنيم كه بر خود خيانت روا داشته‌ايم و خداوند، خيانت پيشگان را دوست ندارد». اين نامه های دربسته و شاخه های گل را بيشتر در مناطق توريستی مثل اصفهان و شيراز به «گلمرد» های گردشگر می دهند و آنها هم مبهوت و حيرت زده، و البته بيشتر وحشت زده، به سفر خود ادامه داده و با هول و هراس از مناظر زيبا و آثار باستانی توريستی در ايران لذت می برند. البته من فکر می کنم که به زودی متن داخل نامه های دربسته را به زبان های مختلف ترجمه کرده و به گلمردانی  که از کشورهای ديگر جهان به ايران می آيند نيز بدهند چون به نظر می رسد که آن ها حتی بيشتر از گلمردهای ايرانی نياز به تقويت غيرت و مردانگی خود داشته باشند.

 بازگشت به بالا

اهانت تازه به اسلام!

        خانم «رات جردانو»، نويسنده و ناشر آلمانی اخيرا در ارتباط با ساختن بزرگترين مسجد مسلمانان آلمان، که صحبتش در ميان هست، سخنانی در رد اين فکر و اصولا گسترش نفوذ مسلمانان در آلمان گفته و در ميان حرف هايش زنان چادری مسلمان را به «پنگوئن های اسلامی» شبيه دانسته است. اين نويسنده که يهودی است اکنون مورد خشم شديد مسلمانان در آلمان و در برخی از کشورهای عربی و مقامات ايرانی قرار گرفته است. و نشريات دولتی ايران هم  گفته های او در مورد زنان توهين مستقيمی به اسلام دانسته اند. نکته جالب اين است که در سايت دولتی زنان اين خبر را با عنوان «توهين به زنان محجبه» و به شکلی مبهم منعکس کرده و نوشته اند: «دست آخر اين كه اظهارات ضد اسلامى يك نويسنده يهودى در آلمان كه در اظهارات خود زنان مسلمان محجبه را مورد تمسخر قرار داده بود، خشم مسلمانان اين كشور را برانگيخته است. رات جردانو، نويسنده و ناشر يهودى آلمانى كه خود را از بازماندگان هولوكاست مى داند، اين سخنان توهين آ ميز را به بهانه مخالفت با ساخت بزرگترين مسجد مسلمانان آلمان در شهر كلن مطرح كرده است» و اين مطالب را با عکسی که ملاحظه می کنيد منتشر کرده اند.

 بازگشت به بالا

 سلام و سپاس به مرجان ساتراپی

      مرجان ساتراپی، که اخيرا يکی از جوايز مهم فستيوال کن را به دست آورده، به ناگهان مورد خشم دولت و مطبوعات دولتی حکومت اسلامی قرار گرفته است. مرجان، که قبلاً بخاطر انتشار کتاب هايش و اکنون به خاطر ساختن انيمشين سياه و سفيد خود به نام پرسپوليس در حال حاضر از فيلم سازان پر سر و صدا و محبوب محافل هنری شده، در اکثر نشريات دولتی حکومت اسلامی به «ضد ايرانی بودن» متهم شده و حتی دولت ايران به نمايش فيلم او در فستيوال کن هم به شدت اعتراض کرده است. فيلم ساتراپی از سرگذشت خود مرجان گرفته شده؛ دختری نه ساله که شاهد انقلاب و تغييرات دردناک و حيرت انگيزی است که در ذهن و باور يک کودک به ماجراهای شگرف و فراموش ناشدنی تبديل می شوند. «پرسپوليس»، آنگونه که بييندگان آن می گويند، قصه عشق به سرزمينی زيبا، با گذشته ای زيبا و مردمانی دوست داشتنی است که به دست افرادی نامهربان و غريبه افتاده است. مهستی شاهرخی مطلب جالب و کاملی در ارتباط با زندگی، کتاب و فيلم او در سايت «ايرانين دات کام» نوشته و در قسمتی از آن درباره انتخاب نام اين کتاب توضيح داده است که: «در کتاب اشاره ی کوتاه به سفری خانوادگی به پرسپوليس می شود و همين. ولی پرسپوليس تبديل به نام کتاب می شود و يکی از کشش های داستان در اين است که می خواهيم بدانيم آيا بالاخره (شخصيت های فيلم) به پرسپوليس رفتند؟ در پرسپوليس چه خبر است؟ پرسپوليس از ديد مرجان چگونه خواهد بود؟ آيا با همه ی وقايعی که رخ می دهد پرسپوليس جان سالم به در خواهد برد؟ و يا اين که پرسپوليس که دو هزار سال است روی پاهايش ایستاده نيز ويران خواهد شد؟ آيا روزی به پرسپوليس خواهد رفت؟» مرجان ساتراپی در مصاحبه ای با راديو فردا در ارتباط با اعتراض دولت ايران گفته است که: «اين فيلم به هيچ وجه يك فيلم سياسي نيست بلكه فيلمي جهاني، تصويرگر اتفاقاتي است كه در تمامي كشورها و در سر تا سر جهان به وقوع مي‌پيوندد». و خبر گزاری فارس هم در جواب اين سخن نوشته است که: «فيلم كارتوني "پرسپوليس" اگرچه به ادعاي كارگردانش فيلمي كاملا بي‌طرفانه است ولي در قالبي سياه و سفيد سعي كرده تا انقلاب اسلامي را رويدادي تلخ و سياه معرفي كند كه مردم ايران را به مردمي افسرده و دل شكسته تبديل كرده است». هر چه هست مرجان خانم ساتراپی نام ايران و مردمان ايران را به نکويي مطرح ساخته است.  و از اين بابت سلام و سپاس بر او.

 بازگشت به بال